یادم میآید که معلم نقاشی همیشه میگفت اگر میخواهی رنگ روشن بسازی باید اول رنگ سفید را بریزی داخل پالت رنگ و بعد آرام آرام رنگ تیره را اضافه کنی. اگر نه، رنگ روشن نمیشود. هر چقدر هم سفید داشته باشی آخر به آن روشنی که باید نمیشود. معلم راست میگوید. رنگ تیره همیشه رنگ روشن را میخورد و هر چقدر که سفید بزنی باز هم تیره میماند.
کودک و بچه را که در فرهنگ لغت جستجو کنی، به چند کلمه ی کوچک، طفل و صغیر و فرزند میرسی. آن آخر ها دو کلمه ی دیگر هم هست، کم تجربه و نهال نورسته. نهال نورسته ی کم تجربه ای که باید در دل زمین خاک شود، ریشه بدواند و رشد کند تا به بار بنشیند. نهال ها روشن اند. آنقدر روشن که به سفیدی میزنند. نهال روشن را نمیشود همانطور درسته انداخت وسط رنگ تیره. تیره میشود و چیزی از سفیدی اش نمیماند. نهال ها اینطور به بار نمینشینند.
دنیا تیره تر از آن است که گوشه ای بنشینی و تلاش کنی سفید بمانی. رنگ تیره رنگ روشن را میخورد مگر اینکه سعی کنی از تیرگی دنیا کم کنی. هر چند کم، هر چند کوچک، میتوان گوشه ای از آن را گرفت. میتوان به نهال کم توان کمک کرد، کنارش چوبی بست تا صاف رشد کند. میتوان برایش دف زد و خواند تا برقصد و بلند شود. میتوان به درخت های بزرگ فراموش شده، گوش داد تا در و دل کند و از روز های جوانی اش بگوید. میتوان برایشان بسته فرستاد، لبخند اهدا کرد و یا به نهال ها آموزش داد، با آن ها در حیاط مدرسه شان بازی کرد مشکلاتشان را شنید و دنیایشان را کمی، روشن تر کرد.
نوشته برای کانون بچه های آسمان-کودکان کار-معلولین و سالمندان
رنگ ,روشن ,نهال ,تیره ,میتوان ,ها ,رنگ تیره ,رنگ روشن ,نهال ها ,روشن را ,میتوان به
درباره این سایت